قاعده درا

شما می توانید در این پست با موضوع «قاعده درا» آشنا شوید

نگارش شده توسط امیر یزدانی

قاعده درا

 قاعدة « تدرءوا الحدود بالشبهات » يا قاعده درا  یکی از قـواعـد مـعروف فقهی است که فقهای عامه و خاصه از دیر باز در کتابهایشان در موارد مختلف به آن استناد کرده و روایات و احادیث حاوی این مضمون ، در کتابهای حدیثی عـامه ، در قرون اولیه اسلامی تدوین یافته و به صورت فراوان وجود دارد که پشتوانه این قاعده اند ، در عین حال ، این مضمون به عنوان قاعده درا ، در کتابهای قـواعـد از قبيل : قواعد شهيد اول ، عناوين ميرفتاح ، عوائد الأيام نراقی و قواعـد فـقـه بجنوردی ، مکارم و فاضل لنکرانی ، به عنوان یک قاعده از آن بحث و بررسی به عمل نیامد با اینکه در کتب فقهیه در موارد شبهه و سقوط حد ـ خواه حد زنا و خواه حـد سـرقت و غیره ـ به این قاعده تمشک شده است ؛

ولی اخیراً برخی از نویسندگان آن را در کتابشان به عنوان « قاعده » بحث کرده اند ( ۱ ) و ما نیز در صدد آنیم که در حـد ایـن نوشتار از آن بحث و بررسی به عمل آوریم تا شاید خدمتی هرچند ناچیز بـه اهـل تحقیق کرده باشیم . به هر حال ، مباحث این قاعده تحت عناوین ذیل مورد بررسی قرار می گیرد :

۱. معنا و مفهوم قاعده درا

برای روشن شدن معنا و مفهوم قاعده « درا » نخست باید به تبیین واژه های به کار رفته در این قاعده بپردازیم و آن عبارتند از : 1. درا : ( إدرة وا ) ، ( تدره وا الخدود ) ، واژه درا ، در لغت به معنای دور کردن و دفع نمودن آمده است و در قرآن کریم آمده است : « … ويدره ون بالحسنة الشـيـئة … . ( ۱ ) بد را با خوب و سینه را با حسنه دفع می کنند . و در آیه دیگر می فرماید : « … قل نادرة وأ عن أنفسكم الموت … » . ( ۲ ) و « بگو مرگ را از خود دور کنید » . و باز به معنای دفع عذاب و سقوط مجازات نیز آمده است : « ويذروا عنها العذاب أن تشهد أربع شهـدات بالله إنه لمن الكذبين » .

( ۳ ) « چهاربار گواهی و قسم آن زن به خدا که آن مرد هر آینه از دروغگویان است ، عذاب را از وی باز می دارد » . صاحب مجمع البحرين ، ذیل آیات فوق ، ضمن اشاره به حدیث : « إدرة وا الحدود بالشبهات » می گوید : « إدرة وا ؛ يعنى إدفعوا بها » .

حد در قاعده درا

بدین ترتیب لغت و واژه « پدره وا » یعنی دفع و دور می گردد مجازات از اشخاص به واسطه شبهات ۲. حدود : واژه « حده در کتابهای لغت به معنای : مرز ، پایان ، خاتمه ، انتها و متنها آمده است ،

راغب

راغب اصفهانی در مفردات می گوید : « حد ، عبارت است از واسطه میان دو چیز که از اختلاط آن دو جلوگیری می نماید . از قاموس و صحاح استفاده می شود که : « حد ، به معنای دفع و منع است .

به تصریح راغب ، علت تسمية حد زنا و حد خمر این است که مرتکب را از ارتکاب جدید باز می دارد و نیز دیگران را از ارتکاب منع میکند . در فقه ، فقهای قدیم و جدید ، ضمن اشاره به معنای لغوی ، متذکر شده اند که در شرع ، حد به معنای عقوبت و مجازات خاص معین شده از ناحیه شارع است .

محقق در شرایع

می فرماید : « كل ماله عقوبة مقدرة سمي حدا » . ر لذا آنچه امروزه در لسان فقها و در کتابهای فقهی مصطلح و مرسوم است این است که : حد مجازاتی است که نوع و میزان آن را شرع معین و مقدر کرده است ؛ مانند : حد زنا و شرب خمر و سرقت و نظایر آن . و به تعبیر دیگر ، حد در مقابل تعزیر است که تعیین آن به نظر حاکم است ولی حد را شارع معین می کند و حاکم صرفاً مجری آن است .

حال که معنای « حد » به حسب لغت و اصطلاح فقها روشن شد ، اینک جـای ایـن سؤال است که آیا « الحدود » در متن قاعده ، به همین معنای رایج اصطلاحی بین فقهاست یا معنای عام دارد و اختصاص به مجازاتهای شرعی معیّن ندارد . و به عبارت دیگر ، هرچند معنای مرسوم حد ، در زمان ما به معنای اخص ، مجازات معیّن است ، ولی آیا لفظ حد در زمان صدور روایت یعنی زمان پیامبر و امام هم به همین معنا بوده است ؟ یا اینکه در آن زمان به معنای دیگری بوده و به تدریج در لسان فقها و کتابهای فقهی به معنای خاص مصطلح شده است ؟

و به تعبیر دیگر ، آیا واژه حد در اصطلاح فقها دارای حقیقت شرعیه است یا خیر ؟ در پاسخ این سؤال گفته می شود : با مراجعه به قرآن و حدیث روشن می شود که لفظ « حد » در معنای اصطلاحی به کار نرفته است .

قرآن کریم

در قرآن کریم این واژه در چهارده مورد به صورت جمع ( حدود ) به کار رفته و به صورت مفرد ( حد ) نیامده است و در هیچیک از موارد اساساً به معنای عقوبت به کار نرفته است تا چه رسد به معنای عقوبت معین باشد بلکه به معنای احکام و مقررات الهی و امور دیگر آمده است ؛ مانند : « … تلك حدود الله فلا تقربوها …. ( ۱ ) « اینها ( حدود ) احکام خداست پس پیرامون آنها مگر دید » .

و یا : « … تلك حدود الله فلا تعتدوها … » . ( ۲ ) ۲۱۴ « اینها مرزهای خداست از آنها فراتر مروید » . و يا : « … إلا أن يخافا ألا يقيما حدود الله ….. ( ۳ ) « مگر آنکه هر دو بترسند که نتوانند حدود ( مرزها و احکام ) خدا را برپا دارند . بنابراین ، در استعمالات قرآنی شاهدی بر این ادعا نداریم که حد به معنای عقوبت معین از ناحیه شرع باشد .

قاعده درا قاعده ایی فقهی است

روایات

در روایات وارده از ائمه معصومین نیز نمی توان شاهدی به دست آورد که حد یعنی عقوبت معین از ناحیه شرع ؛ زیرا لفظ « حد » در معانی مختلف به کار رفته است ؛ مانند : ۱. استعمال حد در معنای ا ؛ یعنی به معنای ردع ، منع ، بازداشتن ، تأدیب و مرز . ۲. استعمال حد در معنای مطلق عقوبت ، نه خصوص عقوبت معین و نه خصوص عقوبت غير معيّن . 3. استعمال حد در معنای عقوبت غیر معین ۴. استعمال حد در معنای عقوبت معيّن . با توجه به معانی چهارگانه برای واژه « حد » در روایات ، نمی توان گفت که واژه حد در روایات به معنای مصطلح فقهی امروز فقهاست هرچند که در این معنا نیز استعمال شده است .

اینک به عنوان نمونه به بعضی از روایات اشاره می کنیم

محمدبن مسلم

1. عن محمد بن مسلم قال : « قلت لأبي جعفر ﷺ : رجـلاً دعـوناه إلى جملة الإسـلام فأقـربه ، ثـم شـرب الخمر وزنى وأكـل الربـا ولم يتبين له شيء مـن الحلال والحرام ، أقـيـم عـليـه الحـد إذا جـهله ؟ قال : لا إلا أن تقوم عـليـه بـينة أنـه قد كان أقر بتحريمها » . ( ۱ ) در این روایت سؤال کننده محمد بن مسلم است که از بزرگان فقه و لغت و از شاگردان برجسته امام باقر می باشد ، با این وجود برای ارتکاب شرب خمر و زنا ورباخواری کلمه « حد » را استعمال کرده ، در حالی که برای رباخواری در شرع ، مجازات معین در نظر گرفته نشده است بلکه مجازاتی غیر معين ( تعزیر ) دارد ؛ بنابراین ، معلوم می شود که از نظر ایشان کلمه حد به معنای مطلق عقوبت است و نه عقوبت معينه ، به علاوه در زمان ایشان معنای آن عام بوده و لذا امام به این استعمال او ایرادی وارد نمی کنند و قایل به تفصیل نمی گردند .

حلبی

٢. عن الحلبي عـن أبـى عـبداللہ ﷺ قال : « أن فـي كـتـاب عـلـى أنـه كـان يضرب بالشوط وبنصف الشوط وببعضه في الحدود ، وكان إذا أتـى بـغلام وجـارية لم يدركا ، لايبطل حداً من حدود الله عز وجل قيل له : وكيف كـان يـضرب ؟ قـال كـان يأخذ السوط بيده من وسطه أو من ثلثه ، ثم يضرب به على قدر أسنانهم ولا يبطل حـداً من حدود الله عز وجل » . ( ۲ ) « در کتاب حضرت علی ﷺ آمده است که ایشان در مقام اجرای حدود با تازیانه کامل و یا نصف آن و یا بعض آن ، اجرای مجازات می کردند و هرگاه پسر بچه با دختر بچه ای که به سن بلوغ نرسيده ومرتكب اعمال ممنوعه می شدند را نزد ایشان می آوردند ، مجازات الهی را درباره آنان هم به اجرا در می آوردند و هرگز حدود الهی را معطل نمی گذاشتند . پرسش شـد کـه اطـفال و صغار را چگونه با تازیانه می زدند ؟ حضرت فرمودند : تازیانه را از وسط یا از ثلث آن گرفته ، آن گاه بـه تـناسب سـن اطفال آنان را مجازات می نمود و در هـر حـال ، حدود الهی را ابطال نمی کرد » . همان طور که ملاحظه شد در این روایت درباره مجازات اطفال بزهکار نیز لفظ « حد » استعمال شده است ؛ در حالی که صغار بزهکار هرگز برای بزه ارتکابی ، مجازات معین شرعی ( حد ) ندارند بلکه مجازات آنان تعزیری است ؛ بنابراین ، حد در این روایت یا به معنای مجازات غير معين ( تعزیر ) و یا به معنای مطلق عقوبت است که درباره بزرگان ، معین و درباره اطفال ، تعزیر می باشد .

سعدابن عباده

3. عن أبي عبداللہ ﷺ قال : « قال النبی ﷺ لسعد بن عبادة : إن الله جعل لكل شيء حداً وجعل على كل من تعدى حداً من حدود الله عز وجل حداً … » . ( ۱ ) امام صادق از پیامبراکرم ﷺ نقل می کند که آن حضرت بـه سـعـد بـن عـباده فرمود : « خداوند برای هر چیزی حد و مرزی قرار داده و همچنین بر هرکسی که از حدی از حدود الهی تجاوز نماید ، مجازاتی مقرر داشته است » . در این روایت روشن است که حد در قسمت اول به معنای لغوی و در قسمت پایانی به معنای مطلق عقوبت استعمال شده است ، به همین دلیل صاحب وسائل ، این روایت و تعدادی دیگر را که همانند این روایت اند تحت عنوان : « باب ان كل من خالف الشرع فعليه حد أو تعزير » ( ۲ ) آورده است .

صحیحه سماعه

۴. در صحیحه سماعه درباره شاهد ناحق آمده است : « يجلدون حداً ليس له وقت ، فذلك إلى الإمام » در این بیان نیز روشن است که حد بدون تعیین که موکول به نظر امام می باشد ، همان تعزیر اصطلاحی است .

گوشت خوک

۵ درباره کسی که گوشت خوک را آماده کرده بود که بخورد و مواجه با نهی شدید حضرت علی گردید ، آن حضرت فرمود : « لو أنك أكلته لأقمت عليك الحد » . ( ۱ ) اگر این گوشت را خورده بودی ، تحقیقا تو را کیفر نموده و حد را جاری می ساختم » . روشن است که در این بیان ، مقصود از حد ، تعزیر است ؛ زیرا خوردن گوشت خوک که یکی از محرمات است ، جز فسق ، اثر دیگری ندارد و این امر مستوجب تعزیر خواهد بود . روایات دیگری نیز وجود دارد که نیاز به نقل همه آنها نیست .

با ملاحظه مجموع این روایات و دیگر اخبار به نظر می رسد که « حد » ، به معنای مطلق مجازات است و در اثر کثرت استعمال در آن زمان ، در این معنا حقیقت شده بود ؛ اما استعمال آن در خصوص مجازات معين يا غیر معین ، از باب انطباق کلی بر یکی از مصادیق و افراد است و الا هیچ شاهد قرآنی و روایی وجود ندارد که ثابت کند لفظ حد ، حقیقت در معنای مجازات معیّن بوده و در دیگر معانی ، مجازی است و اراده آن از این لفظ نیاز به وجود قرینه دارد .

بر این اساس ، لفظ « الحدود » در قاعده مورد بحث و روایاتی که متضمن این قاعده هستند ، ( چون قرینه ای وجود ندارد که نشان دهد در خصوص معنای مجازات معيّن استعمال شده ) به معنای مطلق مجازات است و معنای قاعده این است که با شبهات ، مجازات برداشته می شود . اما این که فقهای امامیه و عامه ، به عنوان یک معناى متسالم فيه پذیرفته اند که حد ، یعنی عقوبت معیّن » ، دلیلی ندارد ؛

البته درست است که در زمانهای سابق و حاضر ، در اصطلاح فقها به تدریج در این معنا مصطلح شده است ، ولی این تنها حقیقت متشرعه را اثبات می کند ، نه حقیقت شرعیه را و آنچه مبنای فهم معانی حقیقی الفاظ روایات است ، معنای حقیقی آنان در همان زمان صدور است نه زمان کنونی

عبارت شبهه در قاعده درا

۳. شبهه : « شبهه » در لغت به معنای شک ، بدگمان ، اشتباه درست به نادرست و حق به ناحق و واقع به موهوم است . صاحب قاموس قرآن میگوید : « شبهه آن است که دو چیز در اثـر مـماثلت از همدیگر تشخیص داده نشود . در قرآن آمده است : « … وما قتلوه وما صلبوه ولكن شبه لهم … » ( ۱ ) ؛ حضرت عیسی را نکشتند و به دار نزدند بلکه کار بر آنها مشتبه شد . ( علی ﷺ فرمودند : « وإنما سميت الشبهة شبهة لأنها تشبه الحق » . ( ۳ ) معنای شبهه در اصطلاح : در اصطلاح فقهی ، فقهای امامیه در تفسیر « شبهه » اختلاف نظر دارند : برخی گفته اند : « منظور از شبهه در این قاعده ، عدم العلم و عدم القطع به حرمت و ممنوعیت عمل یا ترک فعل است که شامل ظن ، شک و احتمال می شود . بعضی دیگر معتقدند : « شبهه یعنی قطع به حلیت و اباحه آنچه در واقع محرم است » . و عده ای نیز آن را به : « ظن و گمان تفسیر نموده اند » .

در این جا به برخی از متون فقهی در تفسیر این واژه اشاره می کنیم : ۱. آیة الله خوئی صاحب مبانی تکمله می نویسد : « والمراد بـالشبهة الموجبة لسقوط الحد ، هو الجهل عن قصور أو تقصير في المقدمات ، مع إعتقاد الحـلية حـال الوطء ، وأما من كان جاهلاً بالحكم عن تقصير وملتفتاً إلى جهله حال العمل ، حكم عليه بالزنا وثبوت الحد » .

( ۴ ) « منظور از شبهه ای که موجب سقوط مجازات می گردد ، عبارت است از جهل قصوری و یا تقصیری در مقدمات فعل ممنوع ، با این شرط که مرتکب در حال ارتکاب عمل ( وطی ) معتقد به حلیت باشد ؛ اما اگر کسی جاهل مقصر به حکم باشد ، ولی در حال ارتکاب عمل ، به جهال ت خویش ملتفت باشد ، کیفر زنا بر او جاری خواهد شد » .

ایشان با آوردن قید « مع اعتقاد الحلّيه » در واقع شبهه را به قطع و اعتقاد به حليت عمل ارتکابی ، تفسیر می کند . ۲ ، صاحب ریاض درباره معنای « شبهه » می نویسد : « ما أوجب ظن الإباحة » . ( 1 ) « اگر مرتکب اعمال ممنوع ، ظن بر اباحه وحليت عمل ارتکابی داشته باشد ، مجازات از او برداشته می شود » .

۳. شهید اول هم در این باره می گوید : « ألشبهة أمارة تفيد ظناً يترتب عليه الإقدام على ما يخالف في نفس الأمر » . ( ۲ ) « شبهه اماره ای است که برای مرتکب ، موجب ظن بر حلیت عمل شده و براساس آن اقدام بر ارتکاب عملی نماید که در واقع حرام است . ۴. نظر جلال الدین سیوطی نیز چنین است : « وشرط الشبهة أن تكون قوية وإلا فلا أثر لها » .

  « زمانی شبهه موجب سقوط مجازات می شود که قوی باشد ( در حد ظن و گمان باشد ) در غیر این صورت ، اثری در سقوط کیفر ندارد » . د . شهید ثانی در کتاب خود چنین اظهار می دارد : « ضابطة الشبهة المسقطة للحد توهم الفاعل أو المفعول ، أن ذلك الفعل سائغ له ، لعموم إدرأوا الحدود بالشبهات » . « ضابطه شبهه ای که موجب سقوط مجازات می شود این است که مرتکب عمل ممنوع ، احتمال حليت آن عمل را بدهد ؛ زیرا قاعده « تدرءوا الحدود بالشبهات » مفيد عموم است و تمام مراتب احتمال حلیت ، شک در حلیت و ظن به آن را در بر می گیرد » .

6. در کتاب تحریر الوسیله چنین آمده است : « ويشكل حصول الشبهة مع الظـن غير المعتبر فضلاً عن مجرد الاحتمال … » .

( ۵ ) « تحقق عنوان شبهه با وجود گمان غیر معتبر ، مشکل به نظر می رسد چه رسد به صرف احتمال » .

برگرفته از کتاب قواعد فقه حبیب الله طاهری

 در ادامه در خصوص قاعده درا بیشتر بحث خواهیم کرد

به وکلاء معتمد در این زمینه مراجعه کنید

لوایح و پرونده های خود را با سپردن به غیر وکلا نابود نکنید.هر پرونده زمان، علم و دانش مخصوص به خود را می خواهد.

برای دسترسی به وکلای متخصص در این مورد از طریق تماس با ما اقدام نمائید

به امید دیدار شما

من را در اینستاگرام دنبال کنید

فرآیند خرید

شما در حال تکمیل فرآیند درخواست خرید متن قرارداد مربوطه هستید لطفا جهت ادامه فرآیند موس خود را بر روی این فرم قرار دهید.

فرآیند خرید

خواهشمند است درصورت اطمینان از خرید، مبلغ مربوطه را به شماره کارت 3031-5243-9974-6037 بانک ملی به نام امیر یزدانی واریز نموده و بر روی تکمیل فرآیند خرید کلیک نمائید.
تکمیل فرآیند خرید