شما می توانید در این بخش به کمیسیون بدوی سپاه (ماده 134) دسترسی داشته باشید
کمیسیون های بدوی سپاه(ماده 134) بر اساس ماده 134 قانون مقررات استخدامی سپاه مصوب 1370/07/21 به شرح ذیل تشکیل و سازماندهی شده اند.
این کمیسیون براساس قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با دارابودن صلاحیت های 5گانه ذیل تشکیل می گردد:
1-تشخیص شهید
2-تشخیص جانباز
3-تشخیص فوت در حین انجام وظیفه یا به سبب آن
4-تشخیص فوت عادی
5- تشخیص موارد مختلف معلولیت
کمیسیون بدوی سپاه که با نام های کمیسیون تشخیص، کمیسیون ماده 134، کمیسیون سپاه، کمیسیون جانبازی و سایر موارد مشابه در میان عامه مردم اشتهار دارد به طور کل دارای 5 وظیفه مشخص شده در ماده 134 قانون مقررات استخدامی سپاه است
به طور خلاصه به موارد تشخیص «شهید» ، «جانباز»، «فوت در حین انجام وظیفه یا به سبب آن»، «فوت عادی»، «معلولیت» می پردازد .
تا قبل از اصلاح قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی در سال 1387 هیچگونه تفاوتی در میان انواع صلاحیت های کمیسیون های بدوی سپاه دیده نمی شد و نه تنها این صلاحیت ها عام بود بلکه در موضوع خود مطلق نیز بیان شده بود.
اما بعد از اصلاح تبصره 1 ماده 4 این قانون، تعیین مصادیق نه تنها به دو دسته «تعیین مصادیق اولیه» و «تعیین مصادیق عملی» تقسیم گردید بلکه امور جانبازان و ایثارگران نیز تحت ید این سازمان قرار گرفت.
فلذا باید دانست که صلاحیت عام کمیسیون بدوی سپاه براساس تبصره 1 ماده 4 قانون بنیاد شهید در موضوع شهادت و جانبازی(ایثارگری) تخصیص خورده و تنها به تعیین مصادیق اولیه محدود شده است.
البته از این موضوع نیز نباید غافل بود که کمیسیون بدوی سپاه تنها می تواند در چارچوب قانون مقررات استخدامی سپاه عمل نماید و به نظر می رسد این تعیین و تشخیص تنها محدود وضعیت های پرسنلی مشمول ماده 6 باشد:
پرسنل سپاه کسانی هستند که برابر شرایط و مقررات مندرج در این قانون و یا قانون خدمت وظیفه عمومی به خدمت پذیرفته میشوند وعبارتند از :
الف – کادر ثابت.
ب – وظیفه.
ج – پیمانی.
د – بسیجی.
اگرچه در قوانین تعریف و وجه تمایزی برای این دو عبارت به کار رفته ، بیان نشده است اما می توان تعابیری را با توجه به فلسفه وضع قانون برای آن پیدا کرد.
به همین واسطه باید به تعریف این کلمات بپردازیم. بدین سان پر واضح است که عبارت اولیه را می توان در مقابل عبارت «ثانویه» مورد استفاده قرار داد و این ترتیبی بودن آن ها را نشان می دهد که خود می تواند به دو دسته طبقاتی و جایگزینی قابل تقسیم باشد به نحوی که در طبقاتی، واژه اولیه را مقدمه لازم برای ثانویه بدانیم که بدون اولیه مفهومی نخواهد داشت
فلذا مکمل ان است اما در جایگزینی مفهوم عبارت اولیه را جایگزین عبارت اولیه می دانیم به نحوی که با وجود ثانویه ، اولیه حذف شده و جایگزین آن می گردد.
اما در خصوص عبارت «عملی» نیز می توان تعابیر و فروضی رو متصور بود به نحوی که این عبارت را می توان در مقابل عبارت «نظری یا لفظی» نمایان دانست. فلذا واقعیت و حقیقت و یا در نظر گرفتن تجربه و تجربی شدن موضوعی در مقابل فروض و نظریات را بتوان بهترین تعریف مصادیق عملی دانست.
فلذا تفاوت «مصادیق اولیه» و «مصادیق عملی» در واقع گرایی، تجربی شدن و کشف حقیقت در مصادیق عملی است چرا که امکان دارد موضوعی به عنوان مصداق اولیه تحت عنوان تعریف شهادت قرار گیرد.
اما در عمل و به عنوان مصداق عملی شهید محسوب نگردد و شاید بتوان بالعکس این مورد را نیز متصور بود به نحوی که به عنوان مصداق اولیه ، تحت تعریف شهادت یا … قرار نگرفته اما عملا شهادت محسوب گردد.
کمیسیون بدوی سپاه بدین علت که ظاهری نظامی به خود دارد منطقا تابع قوانین و مقررات خود است فلذا عموما انتظار این است که تعابیر شهادت را با توجه به قوانین خود مد نظر قرار دهد فلذا برای تعریف شهید باید به قوانین و مقررات سپاه مراجعه نمود.
بدین سان ماده 120 قانون استخدامی سپاه مقرر نموده است که «پرسنل در موارد زیر شهید و یا در حکم شهید محسوب میشوند.
الف – کشته شدن یا فوت در میدان نبرد به سبب مأموریت.
ب – کشته شدن یا فوت در هر گونه مأموریت رزمی یا جنگی یا ویژه در طول رفت و برگشت
به سبب مأموریت.
ج – کشته شدن یا فوت در اسارت دشمن یا گروگان ضد انقلاب یا اشرار یا سارقین و یا
قاچاقچیان.
د – کشته شدن در هر گونه حملات زمینی، هوایی، دریایی دشمن.
ه – کشته شدن یا فوت در رفت و برگشت از منطقه عملیاتی تا محل مرخصی.
و – کشته شدن توسط اشرار، سارقین مسلح و قاچاقچیان به سبب مأموریت.
ز – کشته شدن توسط ضد انقلاب و یا به سبب عملیات خرابکاری عوامل دشمن.
ح – کشته شدن در هر گونه آموزشهای رزمی و عملیات مانوری.
ط – کشته شدن حین آزمایش و تحقیقات و تولید در زمینه اسلحه و مهمات و وسایل جنگی و
خنثیسازی یا پاکسازی مواد منفجره و محترقه وشیمیایی به سبب مأموریت.
ی – کشته شدن به سبب خدمت از طریق سوء قصد اعم از این که در طول ایام خدمت و یا
غیر خدمت باشد.
ک – فوت بر اثر جراحات، صدمات و بیماریهای حاصله از موارد مندرج در بندهای بالا،
مشروط بر این که جراحات یا صدمات مذکور علت فوتباشد.
تبصره – منظور از مأموریتهای مندرج در این ماده کلیه وظایفی است که تحت همین
عنوان به پرسنل اعم از انفرادی و یا دستهجمعی از طرف ردهمربوطه واگذار میشود.»
اگرچه ماده ذکر شده تعریفی از واژه شهادت و شهید بیان ننموده است و به بیان مصادیق اکتفاء نموده است.
در هر حال باید دانست که قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی مصوب 27/2/1377 در ماده 4 خود بدین شرح به تعریف شهید پرداخته است:
«منظور از شهید در این قانون ، کسی است که جان خود را در راه انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن و یا دفاع از کیان جمهوری اسلامیایران در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده و یا مینماید.
ضوابط تعیین مصادیق عملی شهید و خانوادههای شاهد بموجب آییننامهای خواهد بود که توسط بنیاد و ستادکل نیروهای مسلح و وزارت اطلاعاتتهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد.» و همچنین قانون گذار در ماده 16 این قانون بیان نموده است که «کلیه قوانین و مقررات مغایر با این اساسنامه لغو میگردد.».
اما باید دقت نمود که
اولا: موارد ذکر شده در قانون استخدامی سپاه، مصادیق هستند نه تعریف فلذا به نظر نمی رسد حداقل به طور کلی مغایر با تعریف شهید در قانون بنیاد شهید باشند.
ثانیا: قانونگذار در ابتدای ماده 4 قانون مذکر از عبارت «منظور از شهید در این قانون» استفاده نموده است فلذا قصد تعریف کلی واژه شهادت را نداشته و اختصاص به این قانون دارد.
بنابراین به نظر می رسد (حداقل در ظاهر) ماده 120 قانون استخدامی سپاه تخصیص نخورده است و کمیسیون نیز بر خلاف استفاده بلاجهت اولیه در قبال عملی مورد نظر قانونگذار، بدین علت که نوک پیکان تعیین مصادیق بوده و رزمی تر و عملی تر تشخیص را انجام می دهد بر مبنای ماده 120 اقدام به تعیین مصادیق خواهد نمود.
ابتدائا باید به تعریف عبارت مورد اشاره در این تیتر بپردازیم.
تفاوت کشته شدن با فوت بدیهی و واضح است چرا که کشته شدن نیازمند فاعل یعنی دشمن داشته و اما فوت ناشی از عارضه های طبیعی و بدون دخالت دشمن است.(که این موضوع در بند های 9 و 10 آئین نامه تعیین مصادیق نیز مورد اشاره قرار گرفته است)
در هر حال به نظر می رسد که باید به صورت دقیق تر این عبارات مورد تعریف و اشاره قرار گیرند چراکه اولا کشته شدن و فوت هردو وجه مشترکی را در میان خود به همراه دارند و آن قطع ارتباط انسان با این دنیا است .
از نظر « قانون پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است» مصوب 17/1/1379، مرگ مغزی را می توان زمان دقیق مرگ قطعی انسان دانست. فلذا ایستادن تنفس، ضربان قلب و یا … ملاک تعیین مرگ قطعی نیست.
اما در تعریف عبارت «میدان نبرد» اختلاف نظر هایی وجود دارد بدین شکل که آیا محل استقرار نیروها میدان نبرد تلقی می شود؟و یا تنها خط مقدم جبهه میدان نبرد است؟منظور از نبرد چیست؟
آیا عملیات اطلاعاتی و شناسایی بدون استفاده از سلاح آتشین و یا تحت عنوان «تبادل» میدان نبرد تلقی می گردد؟در وضعیتی که میدان نبرد به حالت سکوت در آید آیا باز هم کشته شدن در آن شامل میدان نبرد است؟
همه این ابهامات مواردی است که باید توسط کمیسیون بدوی مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه بند 11 ماده 1 آییننامه تعیین و احراز مصادیق عملی شهید، در حكم شهید و سایر مصادیق ایثارگری (مفقودالاثر، جانباز، آزاده و اسیر) در تعریف میدان نبرد بیان نموده است که :
«محدودهای از مناطق جنگی یا عملیاتی كه یگانها و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با كشور متخاصم درگیر شده و با تبادل آتش با سلاحهای مختلف به مواضع یكدیگر حمله كرده و یا از آن دفاع می كنند.»
اگرچه به نظر می رسد این تعریف، تعریف نسبتا جامعی باشد اما نباید تنها به این تعریف متکی بود چرا که به عنوان مثال :
اگر یکی از نیروهای سپاه در مرز کشور غیر متخاصم همچون عراق یا افغانستان که همسایه ایران هستند (البته در وضعیت غیر متخاصم) در طی عملیاتی کشته شود نمی توان آن میدان را میدان نبرد تلقی نمود و باید با استفاده از سایر بند ها و تعابیر به تعریف این نوع شهادت اقدام نمود.
در هر حال به طور خلاصه منظور از میدان نبرد به طور عام محل مبارزه با دشمن است اما به طور خاص منظور مناطق عملیاتی و جنگی است.
اماعبارت بعدی واژه ماموریت است. که البته واژه کامل تر آن به سبب ماموریت است که محدوده کامل تری از وازه ماموریت را در بر می گیرد اما این واژه «به سبب ماموریت» به واسطه عبارات قبلی تقیید شده و مطلق نخواهد بود.
در هر حال ماموریت از امر و دستور ماخوذ شده است فلذا نیازمند امر قانونی، ماموریت قانونی و ذیصلاح نیز خواهد بود فلذا به نظر نمی رسد امر غیر قانونی یک مامور و یا امر قانونی یا غیر قانونی یک فرد غیر صالح را بتوان سبب ماموریت دانست.
اگرچه بند 15آئین نامه تعیین مصادیق عملی نیز به تعریف ماموریت پرداخته است.
بنابراین مرگ قطعی پرسنل سپاه در میدان نبرد به سبب ماموریت قانونی همان چیزی است که مشمول این بند است.